یکی از متداول ترین پرسش هایی که افراد هنگامی که تصمیم می گیرند نقاشی را شروع کنند با آن مواجه می شوند، این است که آیا نقاشی استعداد می خواهد؟
استعداد یکی از نعمت های خداوند به انسان است که دارا بودن آن در هر زمینه ای، می تواند کمک شایانی به پیشرفت انسان کند؛ گرچه این تمام ماجرا نیست؛ فرض کنید خمیری در اختیار دارید و باید به آن شکلی خاص دهید؛ در حالی که نمیدانید چطور این کار را درست انجام دهید؛ در این جا است که شما با وجود در اختیار داشتن خمیر اولیه ( می توانیم ان را استعداد در نظر بگیریم!)، به آموزش در این زمینه نیاز دارید تا به نحو احسنت این کار را انجام دهید. در این مقاله بیشتر راجب اهمیت استعداد و آموزش صحبت می کنیم و نیز به این پرسش مهم پاسخ می دهیم که آیا نقاشی استعداد می خواهد؟ یا خیر.
آیا نقاشی استعداد می خواهد؟
نقاش باروک و آرتمیسیا:
در قرن هفدهم، نقاش باروک اورازیو جنتیله اسکی بهترین آموزشهای هنری موجود را به همه فرزندان خود آموزش داد. اما تنها یکی از آنها – دخترش آرتمیسیا – تبدیل به یک هنرمند شد. در واقع، آرتمیسیا با مهارت های پدر خود هماهنگ و پیشی گرفت و توانست اولین زن مشغول در آکادمی طراحی در فلورانس باشد. و نیز تنها زنی بود که سنت نقاشی را که توسط کاراواجو برقرار شده بود دنبال و نوآوری کرد.
-ماجرای بالا نقش برجسته و مهم استعداد را در هنر نقاشی نشان می دهد؛ از آنجا که تمامی فرزندان تحت آموزش های پدر بودند، تنها آرتیمیسیا توانست نقاشی برجسته شود، که این مورد بیانگر وجود زمینه و استعداد درونی وی است.
آیا هنرمندان متولد می شوند یا آموزش می بینند؟
نانسی لاک، (دانشیار تاریخ هنر در پنج ایالت آمریکا)، می گوید هنرمندان هم متولد می شوند و هم آموزش می بینند. لاک می گوید: هیچ شکی ندارم که برخی هنرمندان متولد می شوند. بسیاری از هنرمندان سرشار از اشتیاق و خلاقیت طبیعی به جهان می آیند و پس از امتحان حرفه های دیگر، هنرمند می شوند. ون گوگ قبل از اینکه خود را وقف هنر کند، سعی کرد در بین معدن چیان فقیر بلژیک وزیر شود.
او می گوید هنرمندان نیز ساخته می شوند. لاک می گوید که آنها نیاز به آموزش و فرهنگ هنرمندان دیگر دارند؛ شما یک هنرمند را در انزوا قرار دهید و از وی بخواهید اثری خلق کند؛ اثر وی را مشاهده کنید؛ نمی تواند آنقدر جذاب باشد…! یک صنعتگر بر مهارتی مسلط است و کارها با همان مهارت درست پیش می رود، اما یک هنرمند برای خلق یک پدیده، به چیزی بیشتر از مهارت ذاتی یا استعداد نیاز دارد! لاک می گوید: “هنرمندان باید با هنرمندان دیگر در ارتباط باشند و از آنچه هنرمندان دیگر انجام داده اند استفاده کنند.”
او می افزاید: هنرمندان باید سنتی را بیاموزند تا آن را به چالش بکشد، بنابراین هنرمندان محصول زمان و زمینه خود هستند؛ چه هنری و چه اجتماعی. نحوه تحقق دیدگاه هنری هنرمندان، بستگی به زمان و مکان هنرمند، سنت هنری اطراف، آموزش و تجربه زندگی دارد.
لاک می گوید ، هنر مانه ، که آثار رنسانس را به چالش کشید و بذر امپرسیونیسم را کاشت ، به همان اندازه مدیون محیط زیست او – زمان و مکان خاص او – است و همچنین استعداد ذاتی او. “اگر مانت را در اواخر قرن 19 از پاریس دور کنید، اگر او را در جایی در جنگل قرار دهید و کسی هنر او را نبیند، اهمیت چندانی نخواهد داشت.وی می افزاید که ضرورت وجود استعدادهای طبیعی و تأثیرات اجتماعی در شکل گیری هنرمند صادق است.
نتیجه:
با خواندن متن های بالا و سخنان لاک میتوان سرانجام به این نتیجه رسید که هنر نقاشی وابسته به چند عنصر است، که از مهم ترین آنان می توان به استعداد و بینش ذاتی هنرمند، و آموزش های وی (آموزش های تئوری، فرهنگی و…) اشاره کرد. برای پاسخ به پرسش، آیا نقاشی استعداد می خواهد، باید بگوییم بله؛ استعداد از عناصر مهم در خلق یک اثر بی بدیل است، اما تمام آن نیست؛ شما برای تبدیل شدن به یک هنرمند و خلق آثار ماندگار، علاوه استعداد ذاتی، به آموزش های بسیاری، چه از لحاظ تئوری، و چه از لحاظ فرهنگی نیاز دارید؛ اما در این بین، فردی با آموزش های بالا و تمرین بسیار، در تقابل با فردی با استعداد، می تواند بسیار موفق تر عمل کند! از آنجا که بسیاری از افراد از خلاقیت خوبی برخورددار هستند، میتوان چنین نتیجه گرفت که برای خلق نقاشی های مبتدی و متوسط به استعداد خاصی نیاز نیست؛ اما بی شک ثثبت نام خود به عنوان هنرمند در تاریخ، نیازمند بینش و استعداد ذاتی است.
